«کافه بازی»، «کافه علم» و «کافه کارآفرینی» ویژه دختران مشهدی احداث می‌شود شهردار مشهد: بوستان‌های «بهشت» و «آفتاب» ویژه بانوان به زودی به بهره‌برداری می‌رسد مبدا تعیین مسافت شهر مشهد از سایر شهر‌ها کجاست؟ چهارمین کنفرانس بین‌المللی برنامه‌ریزی و مدیریت شهری در مشهد مقدس برگزار می‌شود نشان مشهدالرضا(ع) باعث رونق فعالیت‌های مردمی و جهادی می‌شود لزوم معرفی مشهد به عنوان دومین کلانشهر مذهبی دنیا روزشماری وقایع انقلاب اسلامی در مشهد، از اول تا چهارم دی‌ماه ۱۳۵۷ (بخش اول) | بیمارستان شاه‌رضا، پایگاه انقلاب مشهد آغاز هفته ملی مشهد با اجرای برنامه‌های ویژه فرهنگی، هنری و گردشگری جذب ۲۱ بانوی آتش‌نشان در مشهد ابلاغ برنامه‌های استقبال از بهار ۱۴۰۴ در مشهد از نیمه دی‌ماه هوای کلانشهر مشهد، همچنان آلوده است (۲ دی ۱۴۰۳) ناصحی: رویداد نشان مشهد الرضا(ع) باید در سطح ملی و بین المللی دیده شود نشان مشهد الرضا(ع)؛ فرصتی برای آشنایی نسل آینده با چهره‌های تاثیرگذار اقتصادی مشهد برگزاری اولین نشست کارگروه زیارت شورای عالی استان‌های کشور اختصاص ۱۳۰ تاکسی ون به تاکسیرانی مشهد (۲۸ اذر ۱۴۰۳) یادگارهای کوهسنگی مشهد در دل سازه‌های شهر حل اختلاف میان وزارت کشور و ایران‌خودرو بر سر ۹۰ تاکسی ون شهرداری مشهد بررسی مشکلات ساخت‌وساز‌های غیرمجاز در محلات حاشیه شهر مشهد | لنگرانداختن بسازوبفروش‌ها در بولوار توس آغاز اولین روز زمستان در مشهد با آلودگی هوا سرپرست شرکت بهره‌برداری قطارشهری مشهد منصوب شد (یکم دی ۱۴۰۳) امضای تفاهم‌نامه ٢ هزار میلیارد تومانی برای سامان‌دهی محور‌های ورودی مشهد مقدس
سرخط خبرها

«اژدرکوه» بلعیده می‌شود؟ | ثبت ملی هم نتوانست از تخریب «اژدرکوه» افسانه‌ای مشهدی‌ها جلوگیری کند

  • کد خبر: ۱۸۱۵۱۶
  • ۰۷ شهريور ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۷
«اژدرکوه» بلعیده می‌شود؟ | ثبت ملی هم نتوانست از تخریب «اژدرکوه» افسانه‌ای مشهدی‌ها جلوگیری کند
با گذشت ۳ ماه از ثبت کوه تاریخی مشهد، تخریب این کوه باشکوه همچنان ادامه دارد.

به گزارش شهرآرانیوز، غبار دارد و گاهی طوفانی از گردوخاک. ماشین‌های سنگین پای کوه در رفت وآمدند و بیشترشان از جسمش بالا می‌روند و هرروز آن را زخمی‌تر می‌کنند. هرازگاهی صدای انفجار می‌آید و اهالی می‌دانند که باز به نقطه‌ای رسیده است که زور ماشین آلات به کندن کوه نمی‌رسد و بعد صدای عبور ماشین هاست.

جسم بی جان اژدرکوه را‌ می‌برند برای فروش؛ پس از چند سال، هنوز هم. شمال شرقی مشهد یک نشانه تاریخی و زیست محیطی مهم دارد. اژدرکوه به قولی، غول خفته در بستر دشت مشهد است و روزگاری محل رفت وآمد کوهنوردان بود و رونق اهالی روستای فارمد که در همسایگی اش است؛ اما چندسال شده است که از آن رونق خبری نیست.

حالا اهالی روستا و آدم‌های هرروزه آن مسیر، وقتی چشمشان به کوه می‌افتد و آن معدن‌هایی که درحال تخریب و بردن آهک و گچشان هستند، افسوس می‌خورند و آهی از نهادشان بلند می‌شود که صدایی ندارد تا به گوش مسئولی برسد. بیش از یک دهه از واگذاری کوه به معدن‌ها و سه ماه از ثبت ملی آن می‌گذرد، اما مشاهدات حضوری ما نشان می‌دهد تغییر رخ داده در وضعیت اژدرکوه در حد «هیچ» است.

مهمان ناخوانده

حوالی ساعت ۱۲ ظهر یک روز گرم تابستانی است. همه چیز جاده اژدرکوه عادی است، به جز حال وروز خودش. تماشای آدم‌هایی که درحال بارکردن کوه هستند، از چشم پنهان نیست، اما سخت است. باید کمی نزدیک شد، اما آن هم کار آسانی نیست. انگار به قلمرو شخصی وارد می‌شوید. در آن محدوده هیچ آدم عادی و خودرویی تردد نمی‌کند، به جز ماشین‌های چندتنی خودشان. کافی است چنددقیقه منتظر بمانید تا یک کامیون ده چرخ که تکه‌هایی پانزده بیست تنی از کوه را بر دوش گرفته است، به سرعت از کنار شما عبور کند. منطقه خودشان است؛ این شما هستید که مهمان ناخوانده اید.

قسمت‌هایی از پای کوه هم گودال‌هایی به عمق چندده متر دارد. از رنگ وروی خاک پیداست محصول این قسمت‌ها با بدنه کوه فرق دارد؛ یعنی هم آن بالا را‌ می‌خواستند، هم این پایین را. باید مسیر کنار کوه را از جاده خاکی طی کنید تا به معدن بعدی برسید. راه عبور را هم انگار خودشان ساخته اند. آنچه به چشم ما می‌آید، سه چهار معدن است. بعضی جا‌ها اثر حفاری هست، اما موجود زنده یا خودرویی نیست. شاید آن قدر محلی شده اند که هروقت بخواهند می‌روند و بدون مزاحمت برمی گردنند. اصلا می‌دانند کسی به جز خودشان آنجا نیست.

حسرت اهالی

خیلی وقت است کوهنوردان کمتری به آنجا سر می‌زنند؛ شاید می‌ترسند به قلمرو معدن وارد شوند یا کسی به آن‌ها اخطار داده است. عده‌ای هم از انفجار‌ها ترسیده اند. قاسمی، زاده روستای فارمد است. رو به همین کوه چشم به دنیا بازکرده و بزرگ شده است. حالا در آستانه سالمندی از اوضاع اژدرکوه نگران است: از اهالی کاری برنمی آید. سه تا معدن هستند. جلو چشم خودمان هرروز تکه‌های کوه را با ده دوازده کامیون ده چرخ می‌برند. کسی نیست جلو کارشان را بگیرد. حیف از این کوه که هر روز درحال ذوب شدن است. هر موقع صدای انفجار هم به گوشمان می‌خورد، همه کامیون‌ها بین ۳ هزار تا ۴ هزارو ۵۰۰ تن سنگ آهک را از کوه خارج می‌کنند. تابستان‌ها غبار روی کوه و روستا‌های اطرافش را‌ می‌گیرد و کمی نفس کشیدن را برای اهالی سخت می‌کند، حتی غبار گردوخاک این معادن به بعضی محصولات کشاورزان این منطقه خسارت زده است.

نام تعداد دیگری از دغدغه‌مندان روستای فارمد، دهرود و... را‌ می‌برد که آن‌ها هم پیگیر تعطیلی و کوه خواری معادن بوده اند. انتهای صحبتش ناامیدی است از نتیجه. بعد شکایتش را گره می‌زند به خاطرات بچگی.  او هم نسل قصه اژد‌هایی است که کشته شد و باور دارند خط قرمز پای کوه همان خون ریخته شده اوست: الان اگر درست نگاه کنید، آن خط قرمز هم نیست، حتما در همه این سال‌ها خاکش را برده اند.

یکی دیگر از اهالی هم صحبتمان می‌شود؛ کسی که همان اطراف مشغول است و فعالیت معادن به کسب وکارش آسیب می‌رساند. یاوری می‌گوید: آن بالا برای خودش شهری است. پیش از این، کوهنوردان بیشتری به اینجا می‌آمدند، اما مدت هاست خیلی کمتر شده است. سؤال اهالی یک چیز است؛ اگر این کوه ثبت شده است، چرا جلو کار معادن را‌ نمی‌گیرید؟ اگر ثبت کردن آن هم فایده‌ای ندارد، بگویید برای حفظ این کوه چه کنیم؟

ماجرای برداشت کردن آهک و گچ از اژدرکوه، داستان ازبین بردن و هموارکردن مسیری است که از دیدگاه زیست محیطی می‌تواند به عنوان سد، از ورود آلودگی‌ها از سمت شمال به مشهد پیشگیری کند.

حق‌وحقوق معدن چه؟

براساس اطلاعات موجود، مجوز فعالیت معادن واقع در اژدرکوه سال ۱۳۹۰ صادر شده است. همچنین، پس از گذشت چندسال و بنا به گفته مسئولان، مجوز این بهره برداری به دلیل نرسیدن هیچ گزارشی درباره ارزشمندبودن اژدرکوه به درخواست بهره بردار تا اردیبهشت۱۴۰۸ تمدید شده است. با همه تلاش‌های اهالی روستا‌های هم جوار کوه و دغدغه‌مندان محیط زیست و رسانه ها، سرانجام پس از وعده‌های بسیار، اردیبهشت امسال اژدرکوه ثبت ملی شد. از آن تاریخ به بعد انتظار‌ها این بود که کار بهره برداری معادن متوقف شود و اژد‌های این کوه به حال خودش رها شود، اما این اتفاق نیفتاد. یعنی روزگار پس از ثبت ملی با قبل از آن تفاوتی نکرد.

با محمد توکلی، معاون امور معادن و صنایع معدنی سازمان صمت استان، هم کلام می‌شویم. او تأکید می‌کند که نباید هم تفاوتی می‌کرده، چون «بهره برداری‌ها قانونی است و هنوز زمان مجوز باقی مانده است». او‌ می‌پرسد: درست است که این کوه ثبت ملی شده است، اما تکلیف مجوز‌های معدنی صادرشده چیست؟ حق وحقوقشان را چه کنیم؟ دولت پروانه بهره برداری صادر کرده است و عده‌ای در آنجا سرمایه گذاری کرده اند. پس از تعطیلی معادن، چه کسی خسارت واردشده را برعهده می‌گیرد؟

او یک بار دیگر تأکید می‌کند: امکان دخل وتصرف در معادن وجود ندارد و فقط یک راه قانونی هست. اگر میراث فرهنگی بخواهد معادن را از اژدرکوه خارج کند، باید پروانه آنان را ابطال کند و آن هم به حکم دادگاه و دستور قضایی نیاز دارد. پس از آن، میراث فرهنگی باید حق وحقوق این معادن را بپردازد. البته در مدت سه ماه پس از ثبت ملی، هیچ اقدامی از سوی میراث انجام نشده است.

معاون امور معادن و صنایع معدنی سازمان صمت استان این را هم یادآوری می‌کند که ما براساس مجوز با معادن کار می‌کنیم و دلیلی ندارد که از کار آنان ممانعت به عمل آوریم و اکنون تخلفی از سوی بهره برداران معادن صورت نگرفته است. اگر میراث فرهنگی اعتراضی دارد، باید آن را از طریق مراجع قضایی دنبال کند.

ثبت ملی هم نتوانست اژد‌ها را نجات دهد

انگار عزمی برای تعطیلی معادن اژدرکوه نیست

میراث: با ثبت ملی نمی‌توانیم جلو ادامه فعالیت معادن را بگیریم

باتوجه به قدمت تاریخی، ارزشمندبودن اژدرکوه و همه تلاش‌هایی که برای ثبت ملی شدن آن انجام شده، میراث فرهنگی نهاد اصلی پاسخگو در این موضوع است. سؤال وجواب‌های شهرآرا با احسان زهره وندی، معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خراسان رضوی، گویای وضعیت پیش روی این کوه پس از گذشت چندماه از زمان ثبت ملی شدن است.

با گذشت بیش از سه ماه از ثبت ملی اژدرکوه، آیا مراحل قانونی و رسمی آن طی شده است؟

کار‌های ثبتی و برخی موارد انجام شده است، اما باید ابلاغ شود. ولی به طورکلی می‌گویم، قبلا هم این نکته را به دست اندرکاران گفته ایم. برخی علاقه داشتند میراث فرهنگی اژدرکوه را ثبت کند که با این بهانه بتوانند معادن را تعطیل کنند، اما پیش از این هم اعلام کردیم که ثبت اژدرکوه الزامی برای تعطیلی معادن ایجاد نمی‌کند؛ زیرا آن معادن قبل از ثبت ملی شدن مجوز گرفته اند و تا پایان اعتبار مجوز در همان محل باقی خواهند ماند. فکر می‌کنم پاسخ صنعت و معدن هم همین باشد.

بله، همین را گفتند. پس نقش شما برای حفاظت از آثار ملی چیست؟

کاری که ما می‌توانیم انجام بدهیم این است که پس از تمام شدن دوره معادن، در استعلام بعدی که سازمان صمت از ما خواهد گرفت، پاسخ رد بدهیم تا معدن دیگری در آن منطقه فعالیت نکند. اما برخلاف نگاه دوستان، این طور نیست که ما اکنون از بهره برداران معادن شکایت کنیم. به علاوه، دادگاه هم به نفع ما رأی نخواهد داد، مگر اینکه صنعت و معدن با ما همراهی کند.

ابلاغ رسمی ثبت ملی چقدر زمان می‌برد؟

درنهایت تا یک ماه دیگر با سایر پرونده‌ها ابلاغ خواهد شد.

ظاهرا یکی از معادن فعال تا سال ۱۴۰۵ مجوز دارد و دیگری تا سال ۱۴۰۸. برای ادامه کار آن‌ها و ازبین رفتن کوه تا آن زمان نگران نیستید؟

این موضوع را باید محیط زیست زمانی که در سال‌های قبل به معادن مجوز داده، پیشگیری می‌کرده است. ما مسئول کوه نبودیم. محیط زیست، منابع طبیعی یا هر سازمان مرتبط دیگر باید جلو صدور مجوز را‌ می‌گرفتند. به ما گفتند بروید ثبت ملی کنید، ما هم توضیح دادیم که با ثبت ملی شدن نمی‌توانیم جلو ادامه فعالیت معادن را بگیریم؛ زیرا آن مجوز‌ها حقوقی برای آن‌ها ایجاد کرده است. برای ممانعت از ادامه کار معادن یا باید صنعت و معدن همراهی کند یا به شکلی با آن‌ها به توافق برسد که مشکل حل شود. آن‌ها مشکلی در ادامه کار معادن نمی‌بینند.

ما هم که‌ نمی‌توانیم دعوای قضایی راه بیندازیم و شکایت کنیم. از چه کسی شکایت کنیم؟ اول آن‌ها کار می‌کردند، بعد ما کوه را ثبت کردیم. ما تأکید و به همه اعلام کردیم اگر سازمان‌های مربوط همراهی کنند و مردم هم بخواهند، ما هم همراهیم، ولی میراث به تنهایی نمی‌تواند بگوید به دلیل ثبت ملی شدن کوه، معادن را تعطیل کنید. چنین قانونی نداریم.

پس ماجرای آسیب دیدن کوه چه‌ می‌شود؟

دوستان محیط زیست باید پاسخ بدهند.

در اختیارات محیط زیست نیست

پیش از دانستن ادامه پیگیری، باید بخشی از ماده ۳ قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست را بخوانید که به ماجرای گزارش ما و اژدرکوه ارتباط دارد: صدور هرگونه پروانه اکتشاف و بهره برداری از موادمعدنی برای مناطقی که با عنوان پارک ملی، آثار طبیعی ملی، پناهگاه حیات وحش و منطقه حفاظت شده تعیین شده اند، موکول به موافقت شورای عالی محیط زیست است.

ابوالفضل سالاری، رئیس اداره روابط عمومی حفاظت محیط زیست استان، به سؤالاتی که درباره نقش آن اداره در حفظ اژدرکوه است، پاسخ می‌دهد. او بار دیگر جزئیات ماده ۳ قانون را تکرار می‌کند و ادامه می‌دهد: هرگونه استعلام برای معادن فقط در مناطق چهارگانه به پاسخگویی و مجوز محیط زیست نیاز دارد و ما از نظر قانونی هیچ گونه وظیفه‌ای در قبال دیگر مناطق نداریم که این مسئله شامل اژدرکوه هم هست.

مناطق چهارگانه زیرنظرشان را همان پارک ملی، آثار طبیعی ملی، پناهگاه حیات وحش و منطقه حفاظت شده نام می‌برد و برای هرکدام نمونه‌هایی را در استان مثال می‌زند. از نگاه او، ارجاع میراث فرهنگی به محیط زیست درست نیست: قوانین معادن در مناطقی به جز مناطق زیرنظر ما برعهده میراث فرهنگی و شورای معادن است. ما هیچ گونه اختیاراتی در مناطق دیگر نداریم و حتی برای صدور مجوز از ما استعلام هم نمی‌گیرند. آن موقع که معادن مجوز می‌گرفتند، ما در فهرست اخذ مجوز‌ها نبودیم و اکنون هم نیستیم.

سالاری تأکید می‌کند: هرجای این کشور که معادن داخل مناطق چهارگانه ایجاد شده است، از ما بپرسید، اما غیر از آن مناطقی که تحت مدیریت ما نیست، قانون گذار به ما اجازه دخالت نمی‌دهد.
وی درعین حال ضمن اعلام اینکه مراحل ثبت ملی به طورکامل طی نشده است، اضافه می‌کند: با این همه، باید به خاطر داشته باشید که پس از صدور مجوز معدن، به آسانی نمی‌توان از فعالیت آن ممانعت به عمل آورد، مگر اینکه مجوز سلب و به دیگری واگذار شود.

کوه بلاتکلیف

یک سو اهالی روستا و دوستداران طبیعت اند که برای نجات اژدرکوه تلاش می‌کنند و سوی دیگر، مسئولانی هستند که پاسخ‌های آنان دردی از تکه‌های جداشده این کوه دوا نمی‌کند. شنیدن توضیحات مختلف قانع کننده نیست و اتفاقا سبب می‌شود صحبت اهالی را به خاطر بیاوریم که معتقدند صاحبان معادن خط وربطی با «آدم‌های بزرگ» دارند؛ برای همین، با وجود این همه اعتراض مانند همان کوه از جای خود تکان نخوردند. اگر قرار است ماه‌ها در انتظار ابلاغ ثبت ملی بمانیم و بعد چندسالی برای تمام شدن مجوز صبر کنیم، حفاظت از کوه تاریخی مشهد یا هر اثر تاریخی چه معنایی دارد؟

اژدرکوه، استوار در تاریخ

اژدرکوه، فقط یک ارتفاع بلند در گوشه‌ای از شهر مشهد نیست؛ قدمت تاریخی دارد به اندازه «شاهنامه» و افسانه‌های کهن ایرانی. روایت هایش سینه به سینه نقل شده و همچنان به یادگار مانده است. می‌گویند روزگاری اژد‌هایی با بندآوردن آب کشف رود که شاهرگ حیاتی توس بود و در فاصله اندکی از کوه مزبور جاری، خواب و آرامش را بر مردم توس حرام کرده بود تا اینکه پهلوانی تن به خطر داد و آن اژد‌های کوه مانند را کشت و جسدش را از مقابل رودخانه به دور انداخت.

این جسد به مرور زمان سنگ شد و این گونه، اژدرکوه در این سرزمین زاده شد. اسدی توسی در «گرشاسب نامه»، کشتن این اژد‌ها را به گرشاسب نسبت داده، اما حکیم فردوسی بزرگ در «شاهنامه»، این دلاوری را به سام، پدر زال و جد رستم، مربوط دانسته است. دراین بین، اهالی روستای فارمد هم داستان خودشان را دارند؛ آن‌ها از حضرت علی (ع) به عنوان پهلوانی که اژد‌ها را کشت، یاد می‌کنند. هرچه باشد، این‌ها نشانه‌ای است از عمر کهن این کوه و روزگاری که در کنار مردم این خطه سپری کرده و برای امروز ما به یادگار مانده است. کاش در حفظ این یادگار امانت داری کنیم.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->